...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

برای شناخت خصیصه و سرشت یک جامعه، هیچ نموداری بهتر از نوع تاریخی که می نویسد یا نمی نویسد نیست (ای. ایچ. کار)


استفاده تمام یا بخشی از مطالب و مقالات این وبگاه بنابر اخلاق پژوهشی با ذکر منبع و نویسنده مطلب بلا مانع است .
با تشکر حسین تولایی خوانساری

آخرین نظرات

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۹
آذر
۹۵


در آن زمان ­ها مجالس سخنرانى عمومى و پرورش افکار هنوز در ایران معمول نشده بود یا بسیار نادر بود.  براى عامه مردم بهره مندى از سخنان وعاظ فاضل در مجالس تعزیت و جشن­ها، فرصت فرهنگى مناسبى بود. صدر به منبر مى­رفت و به سخن بلند مى ­گفت و انعکاس سخنانش در شهر مى ­پیچید. او از همان آغاز جوانى شهرت به سخنورى پیدا کرد.  او را از اصفهان به تهران دعوت مى ­کردند، به ویژه در ماه هاى محرم و صفر، که به گونه ­اى میدان پرورش افکار توده مردم بود. در خطابه­ ها از فضایل اخلاقى و معنوى آزادگى و آدمیت سخن می­گفت، شعرهاى خوب فارسى را با آواز خوش در سخنش مى ­آمیخت. چون« زبان فرانسه» می ­دانست از حکماى اروپا هم سخنانش را زیور مى­ داد.

صدر در خطابه­ ها ى بلیغ منبرى خود از عظمت آفریدگار و جهان پرشگفتى رستنى­ ها و جنبدگان سخن مى ­گفت. او کتاب معروف منجم فرانسوى آن زمان کامیل فلاماریون را خوانده و فهمیده بود. گفته­ ها ى آن دانشمند را به زبان ساده با تعبیر ها ى خوش آمیخته به شعر فارسى مناسب بیان مى­ کرد. سخن را از حکمت الهى آغاز مى ­نمود، آنگاه حوادث اجتماعى و ملى روز را در میان مى­ آورد و در پایان سخن از روایات دینى یاد مى ­کرد. ملک الشعرا­ی بهار که در سال 1312ش از تهران به اصفهان تبعید شده بود، چهل روز در منزل صدر میهمان او بود.  بهار در گفتار پنجم از

مثنوى کارنامه زندان از صدر یاد مى کند:

در صفاهان شدم به خانه صدر شیخ عبدالحسین عالى قدر

میهمان کرد بنده را چل روز شرمسارم ز لطف ها ش هنوز

براى نوجوانان و مردم به مانند سخنرانِ  پرشور دانشگاهى بود.  موسیقى دانان معروف آن زمان آواز صدر را از نظر موسیقى کم مانند خوانده بودند. شعر خوب و گرایش به خِرد نیز بر ابهت خطابه هاى او مى ­افزود.

بر سر منبر ها ى دینى سخنان بلند از آزادى گفتن، فضایل سنتى و ملّى را در جامه ­ی شعر و ادب جلوه گر کردن، ناگزیر گوینده را وجیه الملّه مى­کند و حسد همگنان را بر مى انگیزد. صدر المحدثین جوانِ سخنگوى، از این گرفتارى ­ها بى نصیب نماند. رقیبان در گفتگو و بازرسان در کمین بودند. کارش به شهربانى و به زندان هم کشید. وی سرانجام بعد از تحمل زندانی و تبعید به شیراز و بوشهر در سال 1315 شمسی فوت کرد. دشمنان بر سر زبانها انداختن که او خودکشی کرده است اما شواهد همه حاکی از این بود که این خطیب توانا را مسموم و به قتل رساندند. قبر وی در تکیة حاج محمدجعفر آباده‌ای واقع در تخت فولاد اصفهان است.

ملک الشعرای بهار در وصف او چنین سروده است:

گر که «صدر» اندر اصفهان نبدی              اصفهان نیمه جهان نبدی

گر نبدی زبان گویایش                            در دهان ادب زبان نبدی

منابع:

رضا، فضل الله،حسن صدر خطیب و  نویسنده دلیر، مجله بخارا، سال سیزدهم، شماره 76، مرداد و شهریور 1389ش.

 

  • حسین تولایی خوانساری
۱۹
آذر
۹۵



عبدالحسین صدر در 1313 هجرى قمرى در اصفهان به دنیا آمد. وی فرزند میرزا محمود خوانساری مشهور به صدرالمحدثین یکی از آزادیخواهان مبارز صدر مشروطیت بود. ملا عبدالله خوانسارى پدر میرزا محمود نیز از واعظان و دینداران معروف اصفهان بود که در سال 1293 هجرى قمرى وفات یافت.

عبدالحسین نزد پدر و فضلای مدارس شهر اصفهان مقدمات علوم دینى، ادبى و حکمت را فرا گرفت و سپس به تدریس ادبیات پرداخت. عبدالحسین جوان تشنه دانش و معارف بود.  او در اصفهان زبان فرانسه را از طریق مدرسه آلیانس آموخته و بر اثر استعداد بی نظیر خود اصول علوم جدید و گستره شعر و ادب فارسى را نیز فرا گرفت. صدر از کودکى استعداد طبیعی شگفتى در موسیقى داشت، پرده ها و گوشه­هاى موسیقى ایرانى را خوب می ­شناخت.

 در کنار صدا ى گیراى خوش و آواز بلند و حنجره داوود ى،  آشنایى او با شعر و ادب فارسى و موسیقى، در خطبه هایش، نغمه­هاى دلنشین مى ­آفرید. آمیختگى شعر ناب فارسى با نواى دلپذیر موسیقى توانست هنر کلامی او را به او­ج برساند. عبدالحسین صدر از معدود سخنورانى بود که به شعر و موسیقى اشراف  داشت از این روى مجلس وعظ او محفل پرشور هنر کلامی خردمندانه بود. اطلاعات علمی به روز و قدرت بیان و صداى خوش او شنوندگان را مسحور می­ کرد و آواز دو دانگ را به سرحد کمال می ­رساند. بعضى موسیقى دانان موثق از قول استاد «ابوالحسن صبا­» موسیقى دان معروف مى­ گویند «در یکى از ماه هاى تابستان سال( ؟) تصمیم گرفتم که براى دیدار و گفتگو با این روحانى هنرمند به اصفهان بروم در اصفهان به من گفتند که صدر در یکى از باغ هاى اطراف زاینده رود به سر مى ­برد بدون اطلاع قبلى به دیدار او رفتم . وارد باغ شدم، صدر را دیدم که بى عمامه نشسته بود و شعرها ى زیر را به آهنگى بس دلاویز در مایه افشار ى مى ­خواند:

          دل بردى از من به یغما اى ترک غارتگر من

                    دید ى چه آوردى ای دوست از دست دل بر سر من

اول دلم را صفا داد آئینه­ام را جلا داد

  آخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من

(منسوب به صفاى اصفهانى)

من آنچنان محو شنیدن این آواز شدم که مدتى بى اختیار در حالت بهت و سکوت ماندم و براى اینکه رمز و راز آهنگ را همانگونه که عبدالحسین صدر مى­خواند، ثبت و ضبط کنم بلافاصله نُت آن را نوشتم».

استاد صبا به یاد آن خواننده آن را گوشه صدر ى نامید که هم اکنون یکى از گوشه­ ها ى ردیف موسیقى ایرانى است.

  • حسین تولایی خوانساری
۰۵
آذر
۹۵

پژوهشگر: محسن محرابی

کارشناس ارشد تاریخ ایران دورۀ اسلامی از دانشگاه اصفهان

Mohsen.mehrabi395@gmail.com

                                                                                     

                                                           


خوانسار را میتوان قطب آسیابهای آبی در غرب استان اصفهان دانست؛ چراکه در گذشته بیش از بیست آسیاب آبی[1] که در گویش محلی بدانها «آر» گفته میشد و از محدودۀ جغرافیایی سرچشمه تا حوالی بیدهند و در امتداد رودخانۀ اصلی شهر پراکنده و فعّال بودند، وجود داشت، تا آنجا که حتی از شهرها و روستاهای اطراف و اکناف نیز جهت آسیاب گندمها و سایر غلاتشان به این دیار گسیل میشدند[2].

اما به نظر میرسد که قدمت این آرها یا آسیابهای آبی خوانسار به حدود سیصد سال پیش برسد[3]. در بررسی و مطالعۀ مکانیزم و سازوکار آسیابهای آبی این شهر یا شیوۀ کار آنها از قدیم الایام تاکنون، با وجود آنکه تمام آسیابها در راستای رودخانۀ اصلی شهر (که غالباً از سرچشمه نشأت میگرفت) و کنارۀ آن قرار داشتند، لیکن برای به حرکت درآوردن چرخ آب یا توربینهای چوبی آسیاب، از جریان آب آن رودخانه استفاده نمیگردیده است، بلکه از تکنیک سرعت آب یا جریان و فشار نیروی آب انهاری که بوسیلۀ کانالهایی که به سمت چاهک یا تنورۀ آسیاب هدایت میگردید، بهره میگرفته اند. بنابراین به این نوع آسیابها «تنوره ای» یا «پَرّی» میگفته اند. در حقیقت، تمام آسیابهای آبی خوانسار از نوع تنوره ای با چرخاب افقی بوده اند؛ بدین نحو که آب نهر یا رود از کانال یا جدولی دست ساز وارد مخزنی عمودی و استوانه ای شکل موسوم به چال، چاهک یا تنوره میشد و بعد از عبور از مجرایی که در انتهای این حفره قرار داشت، با فشار به پروانه های چوبی اما تخت چرخاب یا توربینی که موازی با سطح زمین قرار داشت، برخورد میکرده باعث چرخیدن آن میشده است. سپس این نیروی محرکۀ حاصل از گردش توربین، از طریق یک محور عمودی فلزی به سنگ بالایی یا رویین آسیاب منتقل و باعث حرکت آن روی سنگ آسیای زیرینی که همواره ثابت بود، میشد. بدین ترتیب طی این روند، انرژی آب به انرژی مکانیکی تبدیل میگردید. ترتیب و مراحل کار این نوع آسیاب آبی در تصاویری که در انتهای مقاله آمده، نشان داده شده است.

  • حسین تولایی خوانساری