...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

برای شناخت خصیصه و سرشت یک جامعه، هیچ نموداری بهتر از نوع تاریخی که می نویسد یا نمی نویسد نیست (ای. ایچ. کار)


استفاده تمام یا بخشی از مطالب و مقالات این وبگاه بنابر اخلاق پژوهشی با ذکر منبع و نویسنده مطلب بلا مانع است .
با تشکر حسین تولایی خوانساری

آخرین نظرات

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۳
خرداد
۹۶

پژوهشگر: محسن محرابی

کارشناس ارشد تاریخ ایران دورۀ اسلامی

mohsen.mehrabi395@gmail.com

 

 

مقدمه:

در خوانسار محلات و روستاهایی وجود دارند که داراى نامهاى کهنِ بسیار دلنشین و تا اندازه اى شگفت آور هستند. اغلب اسامی این ناحیه نشان از تمدن و قدمت باستانی آنها دارند؛ بنابراین این مناطق قبلاً بیان از وجود تمدّن، آبادى، قنات و کشاورزى داشته اند[1]. همچنین در نامگذارى محلات، روستاها و دیه‏هاى خوانسار و در کل، ایران، یک ضابطۀ مسلّمى وجود داشته است که با دقّت در نامهاى امکنه، متوجه آن مى‏شویم و از آن قواعدى به دست مى‏آید که اغلب مناسب و معرّف ویژگیهای خود محسوب میشوند؛ از جمله منسوب داشتن دیه و محل سُکنى به یک نوع خوردنى مثل ارزن و انجیر و انار و غیره یا نسبت داشتن به رنگ و شخص و اسطوره‏ای خاص و یا مطابقت با شرایط اقلیمی و طبیعیِ آن منطقه، که البته قاعده‏ایست شایع و رایج نه فقط در خوانسار بلکه در همۀ شهرها و آبادیهای ایران[2].

در این پژوهش به واژه‏شناسى و معناشناسی تعدادی از قریه ها و همچنین محله های خوانسار که اطلاعاتی از آنها موجود است و نیز دلایل نامگذاریشان پرداخته میشود. البته با توجه به اینکه در بررسی برخی از معانی و مفاهیم اسامی این مناطق، بر روایات شفاهی عامیانه یا اطلاعات و گفتارها و نقل قولهای اهالی قدیم شهر که از گذشتگان به نسلهای بعدی منتقل شده، استناد گردیده است و در بعضی اسامی نیز به فرض و احتمال متکی شدیم؛ لذا ممکن است که اختلاف نظرها و ایراداتی در مورد وجه تسمیه محله ها و آبادیهای ذکر شده در این پژوهش وارد آید که در این صورت لزوم دسترسی به منابع و پژوهشهای تازه را ایجاب مینماید.

ابتدا در این بخش به برخی از محال و مناطقی که اکنون در حوضۀ شهری شهرستان خوانسار قرار دارند و اطلاعاتی از آنها در دسترس هست، میپردازیم.

 


نمایی از شهر و مناظر خوانسار قدیم. اواسط دهۀ پنجاه خورشیدی. عکاس: آقای عزت اله شفیعی (با دوربین مامیا 645 "Mamiya-645" ساخت ژاپن). آلبوم شخصی آقای عزت اله شفیعی.

 

ارسور:

اَرَسور (یا اِرسیر در گویش محلی مردم این دیار) سابقاً از روستاهای خوانسار و در ٥ کیلومتری شمال شهر بود که با گسترش شهر، سالهاست که از محله‌های زیبای آن شده است[3]. این اتفاق در سال 1355 رخ داد[4].

در معنی اول، به نظر میرسد ارسور از سه جزء «ا+ر+سور» ترکیب شده است. جزء اول یعنی «ا» تخفیف یافته «اُو» (Ow) به معنى آب است، و جزء دوم «ر» حرف هموَند است و براى تسهیل تلفظ آمده و اکثر اوقات با جزء اول ترکیب میشود و در نام بسیارى از امکنه قرار گرفته است، و جزء سوم یعنی «سور» نیز همان واژۀ مشهور به معناى «سور و جشن و ضیافت» است. البته در اینجا «سور» حالت وصفى براى جزء اول دارد و ارسور یعنى «آب شادى و شادمانى» یا «آبى که براى آن باید جشن گرفت و شادى کرد» میباشد[5].

در معنی دوم، طبق تفسیر آقای رضا فروزش آمده است که، ارسور ریشه در دو واژگان دارد: «اَرد» به معنای «مقدّس»، و «وسور» به مفهوم «دژ». یعنی «دژ یا قلعۀ مقدّس». این واژه با «اردبیل» یا «اَرتا ویل» نزدیک است که آن هم معنی «دژ مقدّس» را میدهد[6].

  • حسین تولایی خوانساری
۱۳
خرداد
۹۶

نوشتۀ: محسن محرابی

در این بخش به دلایل انتخاب نام برخی از روستاهای خوانسار که اطلاعاتی از آنها موجود است و معانی آنها میپردازیم.

 


نقشۀ هوایی خوانسار، مربوط به سال 1969م (1347-48ه.ش)؛ منبع عکس: تهران: سازمان نقشه برداری کشور؛ ارسالی توسط جناب آقای اصغر عادل.

 

ارجنک:

به نظر میرسد این واژه را میتوان به دو صورت تشریح کرد:

در قسم اول میتوان آن را به «اَرزن» مربوط دانست. از ارزن و ارژن با تبدیل «زاء» عربى به «ژ» فارسى به دو معناى مختلف در زبان پارسى مى‏آید: نخست ارزن نام دانۀ کوچک ریزى است که در تابستان مى‏کارند و در اوایل زمستان برمى‏دارند و بیشتر به مصرف دانۀ ماکیان و مرغان خانگى میرسد و گاهى از آن در روستاها نان و آشى لذیذ مى‏سازند، و دیگری چوب و درخت جنگلى است که به هر دو صورت «ارزن» و «ارژن» در فرهنگها آمده است و در بعضى لهجه‏ها به صورت «ارجن» درمى‏آید، و چوب آن در استحکام و صلابت شهرت دارد. به هر صورت این کلمه در هر دو معنى و به هر دو صورت شایع و رایج است. البته در بعضى گویشها و لهجه‏هاى محلى، «اَرجَن» و گاه «اَرچَن» تلفظ شود و در مواقعی نیز بصورت تصغیر «ارچنک» و در حالت نسبت و جمع «ارچنان» خوانده شده است[1]. بنابراین در یک نگاه، میتوان ارجنک را به «مکانی که ارزن در آن کشت و برداشت میشود» یا «جاییکه چوب حاصلۀ آن از استحکام خوبی برخوردار است» تعبیر کرد که البته در این تفسیر، مورد اول به منطق و واقعیّت نزدیکتر می آید.

  • حسین تولایی خوانساری
۰۵
خرداد
۹۶



تهیه و تنظیم: محسن محرابی

مرحوم احمد سهیلی خوانساری فرزند «میرزا غلامرضا خان» و زادۀ سال ۱۲۹۱ش در تهران بود. جدّش «میرزا محمد» یا به قولی دیگر «میرزا محمود کتابفروش خوانساری»* از شعرای معروف خوانسار در عهد قاجار و از آزادیخواهان بنام مشروطه به شمار میرفت که در بازار بین الحرمین تهران، مقابل منزل ملک‌التجار، به کار کتاب‌فروشی و چاپ کتب فارسی و عربی اشتغال داشت. این میرزا محمود در دورۀ اول مجلس شورای ملی نمایندۀ منتخب صنف کتابفروشها در مجلس نیز بود و حتی اولین دسته از محصلین خوانساری هم که برای کسب علوم جدیده به تهران می آمدند، تحت سرپرستی او به تحصیل میپرداختند.

مرحوم احمد سهیلی خوانساری در هنر و ادب تبحر کامل داشت و تذهیب و نقاشی و خوشنویسی و کتاب شناسی و شاعری و نویسندگی و حتی عتیقه شناسی و غیره را به خوبی میدانست. وی از آغاز جوانی در سلک ادبا و شعرای زمان درآمده و از اعضای فعال انجمن‌های ادبیِ «حکیم نظامی»، «ایران» و «فرهنگستان» شده بود و به مدّت چهار دهه نیز سمت سرپرستی یا مدیریّت «کتابخانۀ ملی ملک» را بر عهده داشت. اشعار او به طور پراکنده در نشریّات مختلف منتشر می‌شد ولی تا اواخر عمرش به صورت دیوان منتشر نشده بودند تا آنکه به سال ۱۳۶۷ گزیده‌ای از شعرهای او با عنوان «افسانۀ عمر» توسط «عبدالله فرادی» خوشنویسیِ بازنویسی و منتشر شد.

مرحوم سهیلی گویا بعد از انقلاب مدّتی را در فرانسه اقامت گزید اما در اواخر عمر به ایران بازگشت و سرانجام در سال 1373 بر اثر کهولت سن و بیماری در تهران درگذشت. روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

پینوشت:

* در کتاب «تذکرۀ شعرای خوانسار» نوشتۀ یوسف بخشی، نام نیای احمد سهیلی خوانساری، «آقا محمد» (بخشی، 1336: 119)، و در کتاب «دورنمای خوانسار» تألیف مرحوم فضل الله زهرائی نیز «میرزا محمود کتابفروش» درج شده است (نک: زهرائی، 1341: 85. نیز: بهنود، 1373: 236).

 

 

منابع:

بخشی، یوسف؛ تذکرۀ شعرای خوانسار، تهران: مؤسّسۀ مطبوعاتی میرپور، 1336، ص119.

بهنود، مسعود؛ خواجۀ خط و ادب از دست شد، تهران: ماهنامۀ کلک، ش53، مرداد ۱۳۷۳، صص235-239.

زهرائی، فضل الله؛ دورنمای خوانسار، با مقدمۀ حسین واعظ زاده، تهران: نشر مؤلف، چاپ رنگین، 1341، ص85 و 102.

نفیسی، سعید؛ به روایت سعید نفیسی، تهران: مرکز، ۱۳۸۱، ص559.

 


  • حسین تولایی خوانساری