بناهای تجاری خوانسار در دورۀ قاجاریه و اوایل پهلوی
حسین صدیقیان (دکتری باستانشناسی دوران اسلامی دانشگاه تهران)
خوانسار یکی از شهرهای شناخته شدۀ دورۀ قاجاریه و اوایل پهلوی در بخش مرکزی ایران محسوب میشد. اشاراتی از این شهر در برخی متون تاریخی شده که بیشتر بر اهمیّت جایگاه اقتصادی و تجاری آن تأکید دارند. بهعنوان نمونه، کینیر که در اوایل دورۀ قاجاریه از خوانسار عبور کرده بیان میدارد که در حدود 2500 خانوار در این شهر ساکن و اهالی آن عموماً تجارتپیشه بودهاند (kinneir, 1973: 128). همین موضوع در دیگر منابع تاریخی نیز تأکید شده است (شیروانی، بیتا: 274 و همان، 1339: 669؛ آلداوود، 1378: 134؛ جکسن، 1369: 292). آنچنان که از منابع تاریخی و برخی اسناد تاریخی موجود استخراج شده میتوان بیان کرد که در این دوران صنایع و هنرهایی چون منبّتکاری، نقّاشی روی چوب، رنگرزی، دبّاغی، مسگری، قالیبافی، سفالگری و تفنگسازی، در خوانسار رونق بسیاری داشتند. در این میان بهواسطۀ وجود درختان گوناگون بسیار در شهر صنعت و هنرهایی چون منبّتکاری، خرّاطی یا چوبتراشی و تولید آثار چوبی از جایگاهی ویژه برخوردار بود (اعظام قدسی، 1379: ج1، ص575؛ محبوبی اردکانی، 1374: 138؛ آلداوود، 1378: 134 و بروگش، 1367: 350). علاوه بر صنایع، محصولات ارزشمندی نیز در خوانسار تولید میشد که از آن جمله میتوان به عسل، گز انگبین، توتون، تنباکو و خشکبار اشاره کرد که به مناطق دور و نزدیک صادر میشد (آلداوود، 1378: 135؛ بروگش، 1367: 349؛ تبیانالملک تبریزی، 1388: 539؛ پولاک، 1368: 459؛ افضلالملک، 1379: 101؛ انصاری رنانی و کرمانی، 1380: 366؛ میرزای قمی، 1378: ج4، ص320). میزان صادرات این کالاها به اندازهای بوده که حتّی در تهران، پایتخت وقت قاجاریه، کاروانسرایی مختص به کالاهای خوانساری و معروف به "سرای خوانساریها" ساخته شده بود و در آن اجناسی مثل گز انگبین به فروش میرسید (شهریباف، 1383: ج2، ص300).
همین اشارات کلّی و مختصر برخی از منابع تاریخی به تنهایی خود نشان دهندۀ وضعیّت اقتصادی و تجاری شهر در طول این دوران میباشد. نمود بارز این وضعیّت را به وضوح میتوان در بناهای اقتصادی و تجاری این دوران خوانسار ملاحظه کرد که متأسّفانه بسیاری از آنها در حال حاضر تخریب شده و تنها شواهدی از آنها در اسناد تاریخی باقی مانده است. در همین ارتباط باید بیان شود که با مطالعۀ آثار معماری و اسناد تاریخی بر جای مانده از این دوره میتوان دریافت که شهر چهار بازار "دوراه"، "پلگوش"، "بازار بالا" و "بزرالله" داشت که تقریباً همگی آنها در یک راستا قرار داشتند. این بازارها از مسجد جامع که تقریباً بخش انتهایی شهر در جانب جنوبی محسوب شده، شروع و تا انتهای محلّۀ دوراه، ادامه داشتهاند. در ارتباط با بازار بزرالله که تقریباً ناشناخته باقی مانده باید بیان شود که این بازار و سرای آن در نزدیکی مسجد جامع شهر و محلّی موسوم به "سر دز"، قرار داشت. در این بازار حجرههای بسیاری برای فروش و تولید پارچههای گلدار یا همان چیت خوانساری وجود داشت که احتمالاً تا قبل از جنگ جهانی اوّل دایر بود (زهرائی، 1370: 26 و همان، 1341: 54). از این بازار در برخی اسناد تاریخی باقی ماندۀ این دورۀ شهر همچون وقفنامهها، یاد شده است؛ امّا پس از سال 1323ه.ق که حاج محمّد مهدی مهدویانی در وقفنامۀ خود بدان اشاره کرده، دیگر اثری از آن در این اسناد دیده نمیشود. به نظر میرسد که از حوالی همین سالها به بعد دیگر این بازار و سرای تجاری آن مورد استفاده قرار نگرفته و رفتهرفته تا قبل از جنگ جهانی اوّل بهطور کامل تخریب میشود. همین موضوع را میتوان با بررسی عکسهای هوایی سال 1335 خورشیدی این بخش از شهر تأیید کرد. زیرا در این تصاویر بهجز بنای مسجد جامع و فضاهای خالی پیرامونی آن، هیچگونه شواهدی از بازار یا سرای تجاری دیده نمیشود. "بازار بالا" از نزدیکی سرای تجاری رئیسان در محلّه رئیسان و احتمالاً بازار بزرالله شروع و تا ابتدای بازار پلگوش کشیده شده بود. با توجّه به تصاویر هوایی سال 1335 به نظر میرسد که این بازار تماماً با سقف چوبی پوشیده شده بود که به مرور زمان بخشهای زیادی از سقف فرو میریزد. بازار بالا نیز متأسّفانه با کوچ بیشتر مغازهدارهای آن به خیابان اصلی شهر و متروکه شدن، در نهایت با تعریض خیابان 13 محرّم در سال 1374، کاملاً تخریب شده و از بین رفته است. "بازار پل گوش" که خود در ادبیّات شفاهی اهالی محل از دو قسمت بازار سر کمر (در نیمۀ جنوبی) و بازار پلگوش (در نیمۀ شمالی) تشکیل میشده، در حدّ فاصل بازار بالا (در جنوب) و بازار دمدوراه و مسجد آقا اسدالله (در شمال و شمالغرب) قرار داشت. در نهایت "بازار دمدوراه" که به نسبت دو بازار دیگر جدیدتر ساخته شده، در حدّفاصل بازار پلگوش در جنوب و حسینیّه دمدوراه در شمال قرار داشته است. این بازار نیز مشابۀ دو بازار دیگر شهر که تصاویری از آن باقی مانده، در گذشته حدّاقل بیشتر بخشهای آن با تیرهای چوبی، سرپوشیده بوده است.
علاوه بر بازارها، تعداد قابل توجّهی کاروانسرا، سرا، تیم و تیمچه نیز در خوانسار وجود داشت. از جمله مهمترین این بناها عبارتند از: "تیمچه و سرای کربلایی اسدالله فرزند میر محمّد صادق" در محلّه رئیسان، "قیصریّه" در جانب شمالی سرای رئیسان، "کاروانسرای شجاعالذّاکرین" در محلّه دوراه، "بازار و کاروانسرای بزرالله" نزدیک مسجد جامع، "سرای حاج محمّد جواد" در محل فعلی پاساژ شهدا، "کاروانسرای شوشتری" در جانب غربی مسجد آقا اسدالله، "تیمچه حاج باقر" در نزدیکی میدان امام امروزی، "سرای وحیدی" در اول خیابان شهدای فعلی، "سرای ایمانیان" در محل فعلی هیئت رزمندگان.
علاوه بر این موارد باید به کارگاههای عصّاری، فخّاری یا سفالگری، رنگرزی، صابونپزی، صبّاغی، منبّتکاری و
علاوه بر بازار و سراهای تجاری مرتبط با آن، کارگاههای صنعتی مستقلی نیز در شهر خوانسار وجود داشته که هر یک به شغل و پیشیۀ خاصّی مشغول بودند. از جملۀ این کارگاهها میتوان به عصّارخانهها اشاره کرد که قدمتشان به قبل از دورۀ قاجاریّه باز میگردد (حکیم، 1366: 796). از جملۀ این عصّارخانهها که در برخی اسناد تاریخی بدانها اشاره شده، می توان به "عصّار خانۀ حاج ابراهیم" جنب عمارت میر محمّد صادق در محلّه رئیسان و "عصّار خانۀ بذر کتان" در ارسور، اشاره کرد. علاوه بر این با توجّه به اطّلاعات به دست آمده در برخی نسخ خطّی دیگر از جمله "دفترچۀ جمع و خرج سال 1302ه.ق قصبۀ خوانسار و توابع"، می توان پذیرفت که در این زمان حدّاقل نه عصّار خانه در خوانسار فعّال بود مانند عصّار خانه های حاج اسماعیل، حاج عبّاس، حاج محمّد تقی و حاج عبدالله (دفترچۀ جمع و خرج سال 1302ه.ق قصبۀ خوانسار و توابع، برگۀ شماره7). تا قبل از سیل سال 1366 هم چنان دو عصّارخانه یکی در محلّۀ شیرک یا شهرک جنب امام زاده احمد و دیگری در محلّۀ چیتگاه محدودۀ خیابان شهدای فعلی و روبری هیئت ابوالفضل، فعّال بوده که در این سیل کاملاً تخریب شده و از بین رفته اند.
از جمله کارگاه های دیگر فعّال در خوانسار می توان به آسیاب های آبی یا طاحونه اشاره نمود که با اتّکاء به مستندات تاریخی، در روزگار قاجار بالغ بر 10 عدد از این گونه بناها در محدودۀ شهر قدیم خوانسار فعّال بوده، امّا در حال حاضر تمامی آنها تخریب شده و تنها بقایای تعدادی از آنها باقی مانده است. از جملۀ این آسیاب ها می توان به این موارد اشاره کرد: طاحونه پلگوش، زرّین، شیخ زین الدّین، دوراه، باقری یا دو قلو در محلّه لبرود و روبروی مسجد حاج اسماعیل، آقا نظر در روبروی آسیاب طبیبیان، طبیبیان وقفی مسجد آقا نظر، هُژبرالممالک محلّه لبرود در جانب جنوبی خانۀ حبیبی، کدول یا گدول وقفی مسجد جامع در شمال خانه حبیبی ها، شیرین روبروی بانک ملّی در محلّه لبرود، محسنی ها در مکان فعلی پاساژ خاتم الأنبیاء و طاحونه خطّاب مجاور مسجد آقا اسد الله. همان طور که ملاحظه می شود بیشتر آسیاب های آبی شهر قدیم خوانسار در عصر قاجار در محدودۀ دو محلۀ سرچشمه و لبرود و در حدّ فاصل حسینیه دوراه تا بقعۀ بابا پیر سرچشمه، قرار گرفته بودند.
مستندات تاریخی هم چنین گواه آنند که کارگاه های رنگ رزی و چیت بافی نیز از دیگر کارگاه های فعّال در خوانسار عصر قاجار بوده اند. در همین ارتباط بروگش در بخشی از سفر نامه خود چنین بیان می دارد: "... روی چمن زار ها پارچه هایی را که با نیل به رنگ آبی درآورده بودند پهن کرده بودند که خشک شود. در خوانسار کارگاه های رنگ رزی فراوان است و استادان رنگ رز خوانسار در ایران شهرت دارند" (بروگش، 1367: 350). در ارتباط با چیتبافی خوانسار باید بیان گردد که کارگاه های آن در غرب شهر و در محلّه چیتگاه قرار داشته است. این صنعت که با توجّه به اسناد موجود قدمت آن در خوانسار به بیش از دو قرن می رسد، تا حدود 80 سال پیش در این شهر رایج بوده است (زهرایی، 1341: 74 و شهر های ایران شهر، 1389: ج4، ص187). علاوه بر بنا های تجاری یاد شده در بالا، باید از دیگر کارگاه های دایر در شهر دورۀ قاجاری خوانسار نیز یاد کرد که اطّلاعات اندکی از آنها باقی مانده است. از جملۀ این کارگاه ها می توان به کارگاه های منبّت کاری، سنگتراشی، سفال گری یا فخّاری، دبّاغی، صبّاغی، سرّاجی و ... .
فهرست منابع
· آل داوود، سیّد علی، 1378، دو سفرنامه از جنوب ایران، چاپ دوّم، تهران: نشر امیر کبیر.
· اعظام قدسی، حسن (اعظام الوزرا)، 1379، خاطرات من یا تاریخ صد ساله ایران، 2ج، تهران: نشر کارنگ.
· افضل الملک، غلام حسین، 1379، سفرنامۀ اصفهان، به کوشش ناصر افشار فر، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
· انصاری رنانی، قاسم و کرمانی، قنبرعلی، 1380، تجارت در دوره قاجاریه، تهران: انتشارات دانشگاه علّامه طباطبایی.
· بروگش، هینریش، 1367، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه مهندس کرد بچه، ج2، تهران: انتشارات اطّلاعات.
· پرونده ثبتی کاروان سرای باقری در فهرست آثار ملّی کشور، به شمارۀ 14190 و تاریخ ثبت 9/11/1384.
· پولاک، یاکوب ادوارد، 1368، سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان، ترجمۀ کیکاووس جهان داری، چاپ دوّم، تهران: نشر خوارزمی.
· تبیان الملک تبریزی، علیرضا، 1388، "سفرنامۀ عتبات"، از مجموعۀ سفرنامه های خطّی فارسی، ج2، محقق و مصحح هارون وهومن، تهران: نشر اختران.
· جکسن، آبراهام والنتاین ویلیامز، 1369، سفرنامۀ جکسن، ترجمۀ منوچهر امیری و فریدون بدره ای، تهران: نشر خوارزمی، چاپ سوّم.
· حکیم، محمّد تقی خان، 1366، گنج دانش: جغرافیای تاریخی شهر های ایران، به اهتمام محمّد علی صوفی و جمشید کیان فر، تهران: انتشارات زرّین.
· دفترچۀ جمع و خرج سال 1302ه.ق قصبۀ خوانسار و توابع، بخش نسخ خطّی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، شماره ثبت IR10 – 29174 و شماره بازیابی س س 945.
· زهرایی، فضل الله، 1341، دور نمای خوانسار، تهران: چاپ رنگین.
· زهرایی، فضل الله، 1370، گلستان خوانسار، تهران: چاپ رنگین.
· شهر های ایران شهر، 1389، پژوهش گروهی بنیاد ایران شناسی، ج4: خارک - دیهوک، تهران: بنیاد ایرانشناسی.
· شهری باف، جعفر، 1383، طهران قدیم، 5ج، چاپ چهارم، تهران: نشر معین.
· شیروانی، زین العابدین بن اسکندر، 1339، ریاض السّیاحه، تصحیح حامد ربّانی، تهران: نشر سعدی.
· شیروانی، زین العابدین بن اسکندر، بی تا، بستان السیاحه، تهران: نشر سنائی.
· محبوبی اردکانی، حسین، 1374، چهل سال تاریخ ایران، تصحیح ایرج افشار، تهران: نشر اساطیر، ج1، چاپ دوّم.
· میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمّد حسن، 1378، غنایم الایّام فی مسائل الحلال و الحرام، قم: مکتب الأعلام الاسلامی، 6ج.
· میر محمّدی، حمید رضا، 1378، جغرافیای خوانسار، 2ج، قم: چاپ سلمان فارسی.
· Kinneir, John Macdonald, 1973, A Geographical Memoir of the Persian Empire, New York: The Middle East collection.
- ۹۵/۱۰/۲۰