حکایت قرآن پاسنگی، روایتی ناب از علم دوستی خوانساریها در چهار قرن پیش
اینکه شهر کوچک خوانسار منشأ و مولد
رجال برجسته علمی، هنرمندان و خوشنویسان و موسیقی دانان بزرگی چون آقا جمال و آقا
حسین خوانساری، آیت الله حاج سید باقرخوانساری صاحب روضات الجنات، آیت الله
سیداحمد و سیدمحمد تقی خوانساری و خوشنویسانی چون استاد یدالله کابلی خوانساری و
موسیقیدانانی چون ادیب و محمودی خوانساری و صدها عالم و هنرمند دیگر است که آوازه شهرتشان
مرزهای جغرافیایی و فرهنگی شهر و کشور را در نوردیده است یقیناً اتفاقی نیست؛ بلکه
حاصل محیطی فرهنگی است با مردمانی فاضل و علم دوست. اگرچه این مهم خود از سیاهه
عالمان و بزرگان این دیار مبرهن است اما گاهی تاریخ با همه مکتوم بودنش در زوایای
اجتماعی و فرهنگی مردمان، نمیتواند در برابر بعضی وقایع خاص سر تسلیم فرود نیاورد.
حدود چهار قرن پیش در این دیار حادثه ای رخ میدهد که در نوع خود کم نظیر است....... حادثهای که علامه سید مصطفی حسینی خوانساری عالم بزرگ و نسخه شناس بی بدیل پرده ازماهیت آن برداشت. این علامه و محقق بزرگوار که از ویژگیهای ممتاز وی فراهم نمودن گنجینهای نفیس از کتاب های خطی قدیمی و نگهداری آنها بود، در جستجوی خود در باب نسخ خطی تمدن اسلامی به مجموعه نسخ و قرآنی از دیار خوانسار برمیخورد که در حواشی یا مقدمه آن عبارت «پاسنگی» ذکر شده بود. با تحقیق و جستجویی که ایشان در باب این نسخ انجام میدهند به این نتیجه میرسند که در عهد صفویه و در حمله افاغنه به اصفهان و سپس خوانسار، مردم سرزمین خوانسار با لشکر افاغنه توافق کردند که وارد شهر نشوند و در مقابل پرداخت ارزاق به آنها، کتابها و نسخ علمی را که افغانها از اصفهان غارت کرده بودند از آنها بگیرند. یکی از این کتب ارزشمند، قرآنی خطی است که تا این اواخر باقی بود و به « قرآن پاسنگی» معروف شده بود. علت این نام گذاری این است که دو کفه ترازویی که اجناس را با آن وزن میکردند مساوی نبود و برای تساوی دو کفه ترازو قرآنی در یک کفه نهاده بودند، ازآن پس این قرآن به « قرآن پاسنگی» معروف شد.
سیاست نان در برابرکتاب، درایتی بود که خوانساریها در به چنگ آوردن نسخ خطی ارزشمند از دست افاغنه در پیش گرفتند و این تنها از مردمانی انتظار میرود که قدر علم و دانش را به خوبی بدانند. داستان قرآن پاسنگی در تاریخ ماند تا نمادی باشد از علم دوستی مردمانی که کفه ترازوی علمشان بر نانشان رجحان و برتری دارد. ای کاش علامه سید مصطفی خوانساری زنده بود و اطلاعات بیشتری در مورد این واقعه و نسخههای خطی آن به ما میرسید. آنچه مسلم است آن است که این نسخ در کتابخانه شخصی این محقق بزرگوار موجود بوده است و با توجه به اینکه پس از درگذشت ایشان نسخ خطی و کتابخانه شخصی وی به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا شد، احتمالاً بتوان ردپایی از این نسخ را که میراث بی بدیل علم دوستی خوانساریهاست در آنجا یافت.
- ۹۴/۰۱/۳۱