در آن زمان ها مجالس سخنرانى عمومى و پرورش افکار هنوز در ایران معمول نشده بود یا بسیار نادر بود. براى عامه مردم بهره مندى از سخنان وعاظ فاضل در مجالس تعزیت و جشنها، فرصت فرهنگى مناسبى بود. صدر به منبر مىرفت و به سخن بلند مى گفت و انعکاس سخنانش در شهر مى پیچید. او از همان آغاز جوانى شهرت به سخنورى پیدا کرد. او را از اصفهان به تهران دعوت مى کردند، به ویژه در ماه هاى محرم و صفر، که به گونه اى میدان پرورش افکار توده مردم بود. در خطابه ها از فضایل اخلاقى و معنوى آزادگى و آدمیت سخن میگفت، شعرهاى خوب فارسى را با آواز خوش در سخنش مى آمیخت. چون« زبان فرانسه» می دانست از حکماى اروپا هم سخنانش را زیور مى داد.
صدر در خطابه ها ى بلیغ منبرى خود از عظمت آفریدگار و جهان پرشگفتى رستنى ها و جنبدگان سخن مى گفت. او کتاب معروف منجم فرانسوى آن زمان کامیل فلاماریون را خوانده و فهمیده بود. گفته ها ى آن دانشمند را به زبان ساده با تعبیر ها ى خوش آمیخته به شعر فارسى مناسب بیان مى کرد. سخن را از حکمت الهى آغاز مى نمود، آنگاه حوادث اجتماعى و ملى روز را در میان مى آورد و در پایان سخن از روایات دینى یاد مى کرد. ملک الشعرای بهار که در سال 1312ش از تهران به اصفهان تبعید شده بود، چهل روز در منزل صدر میهمان او بود. بهار در گفتار پنجم از
مثنوى کارنامه زندان از صدر یاد مى کند:
در صفاهان شدم به خانه صدر شیخ عبدالحسین عالى قدر
میهمان کرد بنده را چل روز شرمسارم ز لطف ها ش هنوز
براى نوجوانان و مردم به مانند سخنرانِ پرشور دانشگاهى بود. موسیقى دانان معروف آن زمان آواز صدر را از نظر موسیقى کم مانند خوانده بودند. شعر خوب و گرایش به خِرد نیز بر ابهت خطابه هاى او مى افزود.
بر سر منبر ها ى دینى سخنان بلند از آزادى گفتن، فضایل سنتى و ملّى را در جامه ی شعر و ادب جلوه گر کردن، ناگزیر گوینده را وجیه الملّه مىکند و حسد همگنان را بر مى انگیزد. صدر المحدثین جوانِ سخنگوى، از این گرفتارى ها بى نصیب نماند. رقیبان در گفتگو و بازرسان در کمین بودند. کارش به شهربانى و به زندان هم کشید. وی سرانجام بعد از تحمل زندانی و تبعید به شیراز و بوشهر در سال 1315 شمسی فوت کرد. دشمنان بر سر زبانها انداختن که او خودکشی کرده است اما شواهد همه حاکی از این بود که این خطیب توانا را مسموم و به قتل رساندند. قبر وی در تکیة حاج محمدجعفر آبادهای واقع در تخت فولاد اصفهان است.
ملک الشعرای بهار در وصف او چنین سروده است:
گر که «صدر» اندر اصفهان نبدی اصفهان نیمه جهان نبدی
گر نبدی زبان گویایش در دهان ادب زبان نبدی
منابع:
رضا، فضل الله،حسن صدر خطیب و نویسنده دلیر، مجله بخارا، سال سیزدهم، شماره 76، مرداد و شهریور 1389ش.
- ۰ نظر
- ۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۱:۴۵