...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

برای شناخت خصیصه و سرشت یک جامعه، هیچ نموداری بهتر از نوع تاریخی که می نویسد یا نمی نویسد نیست (ای. ایچ. کار)


استفاده تمام یا بخشی از مطالب و مقالات این وبگاه بنابر اخلاق پژوهشی با ذکر منبع و نویسنده مطلب بلا مانع است .
با تشکر حسین تولایی خوانساری

آخرین نظرات

تدوین: محسن محرابی

کارشناس ارشد تاریخ ایران دورۀ اسلامی            

mohsen.mehrabi395@gmail.com

 

مقدمه

حضور و ورود خارجیان خصوصاً غربیان به خوانسار مزیّت و دستاورد مهمی برای این دیار داشت و آن ثبت وقایع تاریخی این شهر است، که میتوان با بررسی و ارزیابی متون و اظهارات آنان (مثل گزارشهای سیاسی، سفرنامه ها و خاطرات) به مطالب و اطلاعات ارزشمند و مفیدی همچون: شناخت اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم خوانسار، تغذیه، آداب و رسوم، آب و هوا، زراعت و محصولات، صنایع و تولیدات، و نوع امرار معاش ایشان و... دست یافت. افزون بر اینها، با بررسی و تحلیل متون گزارشها و نوشته های آن سیّاحان، به چگونگی برخورد اهالی شهر با خارجیان و بالعکس نوع بینش و نگاه بیگانگان نسبت به خوانساریها نیز میتوانیم پی ببریم. در جایی این افراد در توصیف ویژگیهای خوانسار، به تمجید و ستایش آن پرداخته اند و گاه برخی از ایشان، بدون داشتن آگاهی و اطلاعات کافی در رابطه با مردم، فرهنگ و دیگر خصوصیّات جامعۀ خوانسارِ زمان و حتی قبل خود، یا به دلایلی خاص نظیر: نگاه منفی دیگران، دشمنی بعضی از ملازمان حکومت با خوانساریان، نقل اطلاعات و اخبار غلط از سوی برخی راویان به هیئتهای سیاسی خارجی، و یا زیر پا نهادن اصل بیطرفی در ثبت و نگارش وقایع، به تخریب و بدنامی خوانسار و اهالی آن اقدام نموده اند[1].

در این مبحث سعی بر آن داریم که به ترتیب دورۀ تاریخی به چند گزارش از آن دسته از فرنگیانی که اطلاعاتی هرچند مختصر راجع به خوانسار قدیم به ما ارائه میدهند، در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهیم.

هاینریش فن پوزر

هدف هاینریش فُن پوزِرِ (1599- 1661م. "Heinrich Von Poser") آلمانی از سفر به ایران، دیدار اصفهان و ملاقات با شاه عباس اول صفوی (کبیر) بود. او در سال 1621م. از راه قسطنطنیه (پایتخت عثمانی) به ایران آمد و از مسیر ایروان، مرند، تبریز، میانه، زنجان، سلطانیه، گلپایگان و خوانسار، وارد اصفهان شد. وی سفرنامۀ خود را به لاتین نوشت که بعد از مرگش به زبان آلمانی ترجمه و منتشر شد. پوزر در در موقع حرکت به سوی اصفهان، از جذابیّتهای طبیعت خوانسار یاد میکند و از آن به عنوان شهری زیبا و دوست داشتنی با باغهای پرطراوات اسم میبرد[2]؛ آنچنانکه می آورد: خوانسار «محبوبترین نقطۀ ایران و مملو از باغهای باشکوه و چشمه سارهای ارزنده و نهرهای آب میباشد»[3].

 


جیمز جاستین موریه

جیمز جاستینین موریه (۱۷۸۰؟-1849م. "James Justinian Morier") دیپلمات بریتانیایی و مأمور سیاسی دولت انگلستان مقارن با سلطنت فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۲ق/1176ش - ۱۲۵۰ق/۱۲۱۳ش) در ایران است. به نظر میرسد وی بازدید مستقیمی از خوانسار نداشته، اما در سفرنامه اش مختصراً و در حد یک سطر به شرح مزار یکی از طبیبان حاذق خوانساریِ اواخر عصر صفوی در اصفهان پرداخته که گویا برای عوام هم بسیار قابل احترام بوده است. او مینویسد که در گورستان تخت فولاد اصفهان برجسته ترین آرامگاه موسوم به بابا رکن الدین درویش قرار دارد و پلی که امروزه پل خواجو نامیده میشود در زمان او به پل بابارکن معروف بوده است. در نزدیکی این آرامگاه، آرامگاه بزرگ دیگری نیز هست که شاه سلیمان صفوی آن را بر سر مزار یکی از پزشکان به نام ملاحسین ساخته که از مردم خوانسار بوده است و خوانسار نیز شهریست بزرگ از عراق عجم که تا اصفهان سه روز راه است. در پیرامون این دست از آن آرامگاهها، مجموعه ای از قبور کوچکتر دیده میشود که چون عامۀ مردم بر این باورند که هرکس در کنار مزار پارسایان به خاک سپرده شود در روز رستاخیز از یاری آنان بهره مند خواهد گشت[4].

 


بخشی از نقشۀ ایران و عثمانی در ابتدای کتاب جیمز موریه و متعلق به سال 1809 میلادی. موقعیّت خوانسار نیز در این نقشه مشخص و با رنگ قرمز نشان داده شده است. ذکر نامهای خوانسار (Kounsar) و گلپایگان (Golpaigan) در این نقشه و سایر نقشه های دورۀ قاجاریه، نشان از اهمیّت این دو شهر و راههای (تجاری، نظامی) آنها در آن زمان دارد. منبع عکس:

Morier, James; "A journey through Persia, Armenia, and Asia Minor, to Constantinople, In the years 1808 and 1809", London: Longman, Hurst, Rees, Orme, and Brown, 1812.

 

مسیو چریکف

به دنبال انعقاد معاهدة ارزنة الروم در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار (ح. 12641313ه.ق) ، مقرر شد که از طرف دولتهای ایران و عثمانی مأمورانی به مرزهای دو کشور گسیل شده تا دربارۀ تعیین خط مرزی مذاکره کنند. از طرف دولتهای روس و انگلیس نیز هیئتی برای رسیدگی به اختلافات مرزی اعزام شدند. ریاست هیئت نمایندگی دولت روسیه در کمیسیون حل اختلاف مرزهای ایران و عثمانی با کلنل چِریکف (Chirikov) بود که بعداً به مقام ژنرالی ارتش روسیه رسید. وی مدت چهار سال سال (1848ـ 1852م/ 1265ـ 1269ه‌.ق) کمیسر و رئیس کمیسیون تحدید حدود ایران و عثمانی بود که به اتفاق سه نقشه بردار، گزارشی تهیه و به دولت متبوع خود ارائه کرد. پس از فوت وی در سال 1860م، جانشینش، مسیو غمارف آن را جمع‌آوری و در سال 1875م در شهر پطرزبورگ به چاپ رساند. این یادداشتها که با عنوان «سیاحتنامۀ چریکف» در ایران منتشر شد، از نظر بررسی تاریخچۀ روابط سیاسی ایران و عثمانی، مرزهای غربی کشور، همچنین وضعیّت شهرها و آبادیها و ساکنان آنها یا به طور کلی در باب موضوعات مختلف ایالتهای ایران اطلاعات باارزشی دارد و در زمرۀ منابع دست اول به شمار می آید[5]. اثر مورد نظر توسط «آبکار مسیحی» در سال 1305ه.ق از زبان روسی به فارسی ترجمه و به ناصرالدین شاه قاجار تقدیم شده است[6].

در سال 1852 میلادی، ژنرال چریکف در ادامۀ مأموریتهایش در ایران، از راه خرم آباد، خمین، گلپایگان (که در آن زمان بخشی از این راه، شاهراه تجاری و مسیر همدان، خرم آباد به اصفهان و کرمانشاه بود)، به خوانسار که حکومت آن به همراه بروجرد و گلپایگان با شاهزاده خانلرمیرزا بود[7] قدم نهاده، گزارش تقریباً مفصلی از وضعیّت خوانسارِ آن روزگار ارائه میدهد[8]. وی در توصیف این شهر مینویسد:

«بیست و یکم ماه سپتامبر، مسافت از گلپایگان الی خونسار، در پنج ساعت و پانزده دقیقه طی شد. نزدیکی شهر گلپایگان پلی ملاحظه شد که خیلی به نظر قدیم می آمد[9] و در همۀ سنگهای منصوبه نوشته و حجاری شده بود. از اینجا بعد از دو ساعت و پانزده دقیقه، به دهی رسیدیم که خیلی وسیع و قشنگ و بزرگ بود، و آن ده موسوم به وانشان بود. نرسیده به آن ده، از سمت چپ جاده، راهی است که به عربستان میرود. در این محال، طایفۀ عرب ساکن میباشند و از نتیجۀ آن اعراب میباشند، که شاه عباس آنها را از خراسان کوچانیده بود[10]. دهاتی که اعراب سکونت دارند، از قرار تفصیل ذیل است:

خون پیچ[11]، تجاره[12]، رحمت آباد، دروه نکن، مهرآباد[13]، شرجه.

... به فاصلۀ دو ساعت تا خوانسار، جمیعاً باغات است، و در میان باغات هر قسم درخت میوه یافت میشود، از جمله سیب و گلابی و فندق و پسته و غیره. قلمۀ بید و درخت چنار نیز زیاد است. این باغات از هر میوه دارد. خاصه سیبهای خوانساری شهرت دارد... . به نظر چنان می آید که شهر خوانسار در میان باغات پنهان است. از هرجا رودخانه و آب چشمه ها جاری است. ولی این آبها گوارا نیست، به واسطۀ اینکه جیوه دارد. لکن آبی که از راه اصفهان به خوانساری جاری است، خیلی سالم است[14]. ساکنان خوانسار هزار خانوار میباشند. خوانسار قدیم خراب شده است. از قراری که میگفتند خوانسارِ حالیه چهارصد سال است که بنا شده است. همۀ راهها بسیار خوب است و به سهولت عراده های بزرگ را میتوان حرکت داد. لشکر را از راه بالا به سمت خوانسار میتوان وارد نمود. در اینجا در نیمۀ ماه نوامبر برف می افتد. اهل خوانسار، در فصل زمستان از سیب...[15] درست میکنند. در خوانسار گز نیز جمع کرده با عسل مخلوط کرده شیرینی میسازند، و او را گزانگبین میگویند. این شیرینی به جهت درد سینه نافع است.»

با همۀ توصیفات نیکی که این ژنرال روسی از طبیعت و باغات و جاده های خوانسار میکند، اما وی در ذکر احوال مردم خوانسار و خصوصیّات اخلاقی ایشان، سخنان مغرضانه و غیر منصفانه ای به میان می آورد[16] که گویا ناشی از فقدان آگاهی و تجربۀ او در رابطه با خوانسار و یا اطلاعات غلطی است که به او ارائه داده اند، و از این لحاظ هم شاید وی تنها فردی در میان هیئتهای سیاسی خارجی باشد که اینچنین با دید منفی و غیر واقع بینانه به این قضیه نگریسته است. با توجه به اینکه وی زمانی به خوانسار پا گذاشته که احتمالاً سالها آشوب این شهر را فرا گرفته بود و مردمش همواره مورد هجوم و چپاول و غارت راهزنان و غارتگران برخی ایلات و مناطق قرار داشته اند، بنابراین به نظر میرسد چریکف این یاغیان و راهزنان که سالها امان مردم خوانسار را بریده و موجبات سلب آرامش ایشان شده بودند را با اهالی این سامان اشتباه گرفته تصوّر بر آن کرده بود که اینها نیز از ساکنین خوانسار بوده اند. از سوی دیگر دشمنی عُمّال حکومتی با مردم خوانسار و گزارش مغرضانه، غلط و به دور از واقعیّت آنان به چریکف را نباید از نظر دور داشت. چریکف می آورد: «در آنجا از نوکرهای دولتی فقط یک نفر را دیدیم که از جانب خانلرمیرزا برای اخذ مالیات آمده بود. سابق بر این، قبل از حکومت خانلرمیرزا، اینجا هیچ قاعده و قانونی نبود، و ضابطه هم نداشتند»[17]. در بررسی این روایت چریکف شاید بتوان اینگونه استدلال کرد که این یک نفر نوکر حکومتی همان فردی میتواند باشد که گزارشهای غلط را به اطلاع چریکف رسانده یا برای او نقل کرده است و اینگونه تعبیر نموده که خوانسار تا قبل از حضور خانلرمیرزا، دارای نظم و قانون و قاعده ای نبوده، اما بعد از منصوب شدن وی به حکومت بروجرد و گلپایگان و خوانسار، نظم و قانون نیز با شدّت تمام در این شهرها برقرار شده و با سرکوب تمام یاغیان و آشوبگران، اوضاع آرام، و نسبت به گذشته فرق کرده است! و شاید هم خواسته اینگونه به ستایش خانلرمیرزای حاکمی بپردازد که البته امارتش هم چندان پایدار نبود.

 

پینوشت:

1- برای اطلاع بیشتر، میتوانید رجوع کنید به: چریکوف، سیاحتنامۀ مسیو چریکف، ترجمۀ آبکار مسیحی، به کوشش علی اصغر عمران، امیرکبیر، تهران، 1379، ص 79.

2- نک: تفضلی، حمید؛ سفری به باغ شاهی: گزارشی از سفر هاینریش فن پوزر به اصفهان، فصلنامۀ ایران شناسی، دورۀ جدید، س15، ش60، زمستان 1382، صص 756-755.

3- گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیائی راجع به ایران، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوری (خواجه نوریان)، به اهتمام و تصحیح هومان خواجه نوری، ابن سینا، تهران، 1348، ص 90.

4- موریه، جیمز جاستی نین؛ سفرنامه جیمز موریه (سفر دوم)، ترجمۀ ابوالقاسم سری، توس، تهران، 1386، ج2، ص 188.

5- نک: چریکوف، سیاحتنامۀ مسیو چریکف، صص 14-17، مقدمۀ مصحح.

6- همان، ص 17، مقدمۀ مصحح، و ص 19، مقدمۀ مترجم.

7- همان، ص 87.  

8- همان، صص 78-79.

9- برای نگارنده مشخص نشده که مقصود کدام پل است. بعید به نظر میرسد که منظور مسیو چریکف پل قدیمی موسوم به ساسان بوده باشد، چرا که این پل بعد از روستای وانشان قرار دارد نه قبل از آن.

10- در کتاب جغرافیای نظامی ایران تألیف علی رزم آرا، علت وجه تسمیه آن ناحیه به «عربستان» را به خاطر کوچ اجباری تیره ای از اعراب خراسان به این مکان به امر نادرشاه بیان شده است (رزم آرا، علی، جغرافیای نظامی ایران: بختیاری و اصفهان،چاپخانۀ ارتش، بی جا، 1325، ص 17)، هرچند اختلافاتی در رابطه با عرب تبار بودن مردمان آن ناحیه وجود دارد و برخی، نوشته های مسیو چریکف و رزم آرا را در مورد نام عربستان و عرب بودن اهالی آن ناحیه رد میکنند.

11- منظور همان روستای خُم پیچ است که اکنون در حوزۀ اداری شهرستان خوانسار قرار دارد.

12- تجره از روستاهای توابع شهرستان خوانسار.

13- مهرآباد نیز همانند دو روستای فوق سالهاست که در حوزۀ استحفاظی و اداری شهرستان خوانسار قرار میگیرد.

14- شاید منظور نویسنده همان چشمه های منشعب از سرچشمه و کوه قبله باشد که به سمت پایین شهر سرازیر میگردند.

15- در متن خود کتاب، این قسمت حذف شده بود.

16- نک: چریکف، ص 79.

17- همانجا.

  • حسین تولایی خوانساری

نظرات  (۱)

ممنون از آقای محرابی از این تحقیق جامع و تاریخی
مثل همیشه بهره بردیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی