...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

History of Khansar People

...تاریخ مردم خوانسار

برای شناخت خصیصه و سرشت یک جامعه، هیچ نموداری بهتر از نوع تاریخی که می نویسد یا نمی نویسد نیست (ای. ایچ. کار)


استفاده تمام یا بخشی از مطالب و مقالات این وبگاه بنابر اخلاق پژوهشی با ذکر منبع و نویسنده مطلب بلا مانع است .
با تشکر حسین تولایی خوانساری

آخرین نظرات

تدوین: محسن محرابی

mohsen.mehrabi395@gmail.com


                                                 

بی تردید هر زبان و گویشی افزون بر نقش سازنده و مؤثر آن زبان یا گویش در هویّت بخشی به افراد یک جامعه و انسجام وحدت ملیِ آن و نیز حفظ و دوام فرهنگ و سنن و آداب اقشار مختلف جوامع، میتواند کاربرد حفاظتی و امنیّتی و تبادل اطلاعات سرّی و جلوگیری از افشای مکالمات محرمانه را نیز به دنبال داشته باشد. این امر در جبهه های دفاع مقدّس به خوبی بارز و آشکار بود و موفقیّتهای بسیاری هم از نتایج آن حاصل شد. در این بین، گویش خوانساری هم از این قاعده مستثنی نبود؛ چراکه از جمله گویشهایی بود که نقش سازنده و تعیین کنندۀ خود را در حفظ رموز مکالمات و جلوگیری از افشای اطلاعات سرّی و محرمانۀ عملیّاتی[1] و در نتیجه پیروزی اطلاعاتی ایران نشان داد. بی شک در هشت سال دفاع دلیرانۀ مجاهدین اسلام علیه نیروهای متجاوز بعثی و حضور رزمندگان دلیر و غیور خوانساری در تمام قسمتها و واحدهای جنگ (اعم از یگان دژبانی مرکز در جنوب، حفاظت اطلاعات، و بالأخص واحد مخابرات و...)، و بهره گیری از گویش محلی و خاصّ خود در جبهه های جنوب کارساز بود و موفقیّتهایی را نیز به همراه داشت. خوانسار جزو شهرهایی بود که با توجه به جمعیّت کمش در آن دوره، از بیشترین رزمنده های اعزامی به جبهه های حق علیه باطل و صیانت از آرمانهای امام(ره) و انقلاب برخوردار بود و چه بسا که تا به امروز 309 شهید (اعم از شهدای انقلاب و دفاع مقدس و بمباران بعثیها و حادثۀ مکه و فاجعۀ ناگوار منا و...) و 420 جانباز و 16 آزادۀ سرافراز تقدیم اسلام و انقلاب اسلامی کرد[2].

اما بیشترین سهم و نقش گویش خوانساری در جبهه های دفاع مقدّس، در واحد مخابرات و در حفظ اطلاعات ارسالیِ محرمانۀ فرماندهان جنگ به نیروهای خودی بود. بی تردید «بیسیمچی» مهمترین رکن حفاظت از اطلاعات در ارسال مکالمات مخابراتی یا پیامهای سیگنالی بود که میتوانست امنیّت و حتی پیروزی نیروهای ایرانی را هم تضمین کند[3]. بنابراین، از این حیث، نقش و وظیفۀ یک بیسیمچی بسیار تعیین کننده، خطیر و حائز اهمیّت بود، بویژه آنکه در آن دوران، از واحد مخابرات بعنوان شبکۀ اعصاب در پیکرۀ جنگ هم یاد میشد.

در طول جنگ تحمیلی هشت سالۀ عراق علیه ایران، با توجه به فعالیّت مستمرّ جاسوسان و ستون پنجم دشمن خصوصاً منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و همچنین استخبارات و ضدّ اطلاعات ارتش بعث عراق در سمع و شنود مکالمات سرّی و پیامهای محرمانۀ مخابراتیِ نیروهای ایرانی، همواره حضور افرادی آگاه با گویشی خاصّ و غیرقابل فهم و نیز آگاه به کلید رمز که از لو رفتن اطلاعات و پیامها و نقشه های عملیّات جلوگیری کنند و با اطمینان کامل به انتقال دستورات و مکالمات فرماندهان خود به رزمندگان اسلام بپردازند، ضروری مینمود. در این میان، خوانساریها به همراه دیگر گویشوران ایرانی از جمله کسانی بودند که به عنوان بیسیمچی در کنار سرداران و فرماندهان، به ردّ و بدل کردن پیامهای مخابراتی و ارائۀ اطلاعات با دیگر فرماندهان میپرداختند و دشمن نیز به رغم شنود مکالمات آنها، به دلیل ویژگی‌ منفرد و منحصر بفرد گویش خوانساری و تلفیق آن با علایم رموز، موفق به رمز‌گشایی و ترجمۀ پیامها نمیشد و نتیجتاً عملیّات لو نمیرفت. البته بایست این نکتۀ مهم را هم در نظر داشت که این امر در صورتی امکان پذیر بود که بیسیمچی مقابل نیز علاوه بر مسلط بودن به گویش خوانساری و تکلم به آن، از همه مهمتر، به رموز عملیّات نیز آگاه و آشنا بوده باشد. به بیانی دیگر، استفاده از گویش خوانساری و یا هر گویش و زبان دیگر - بخاطر آنکه تا حدودی برای دیگر گویشوران ایرانی قابل فهم بود - در ارسال پیامهای مخابراتی، فقط و فقط در شرایطی خاصّ و برای مکالمات معمولی و اموری که مربوط به غیر از عملیّات رزمی بودند، بکار میرفت؛ در صورتیکه برای عملیّاتهایی که حساسیّت ویژه ای داشتند و بسیار مهم و سرّی محسوب میشدند، از رموز، آن هم با عدد و گاه حروف الفبا جهت ارسال و ابلاغ مکالمات سیگنالی استفاده میشد، و لذا هرگز در شب عملیّات، از مکالماتی غیر از کلیدهای رمز برای تشخیص موقعیّت نیروها و عملیّات نبرد استعمال و استفاده نمیگردیده است. بطور مثال، رقم یا موقعیّت 234 در هنگام عملیّات یا جنگ بدین مفهوم بود که نیروها نیاز به آب دارند، یا کد 578 بدین معنی بود که نیروهای خودی مشکل تسلیحاتی یا کمبود مهمّات دارند، یا مثلاً قضیۀ 550 این بود که برای ما نیروهای کمکی بفرستید، و یا رمز 389 یعنی موقعیّت ما و اینکه در کجا و کدام قسمت از منطقۀ عملیّاتی قرار داریم، بوده است[4]. این ارقام کاملاً قراردادی و غیر دائمی بودند و قبل از انجام و اجرای هر عملیّاتی، مراحل آن را به رقم و رمز تبدیل شده به بیسیمچیان ارائه میدادند تا در صورت شنود مکالمات از سوی دشمن، از لو رفتن عملیّات و موقعیّت نیروها و در خطر افتادن آنان جلوگیری شود. بنابراین تا قبل از انجام هر عملیّات جنگ یا در اثنای آن، استفاده از گویشها نیز در ارسال دستورات و مکالمات سرّی و بسیار محرمانۀ مخابراتی مجاز نبود و فقط جهت پیامهای عادی و معمولی بکار برده میشد و در ضمن، این ارقام و رموز قبلی نیز به هیچ وجه در عملیّاتهای بعدی مورد استفاده قرار نمیگرفت. با اینحال در اغلب موارد این اتفاق می افتاده که یک فرمانده یا بیسیمچی خوانساری ابتکاری به خرج میداد و در هنگام عملیّات این کدها یا کلید رمزها را با مکالماتی که به گویش خوانساری گفته میشد تلفیق میکرده به مخاطب یا طرف مقابلش که او هم میبایست برای درک مطلب یا پیغام، خوانساری بوده باشد، ابلاغ یا ارسال مینموده است؛ یعنی کلید رمز همراه با جملات خوانساری به گوش مخاطب یا شنوندۀ مقابل یا مورد نظر میرسید. در مواقعی هم ممکن بود بخاطر اتفاقات یا دلایلی خاصّ یا لزوم تدبیر و یا مثلاً بحرانی شدن اوضاع، مخابره کننده ناچار به استفاده از گویش خود بدون استفاده از کلید رمز شود. بعنوان مثال، یکی از مکالمات بیسیمی آقای «علی اکبر بخشی» با شهید بزرگوار «حسین کاظمی» (بیسیمچی گَردان گروهان) به گویش خوانساری و گویا بدون استفاده از کلید رمز ردّ و بدل شده است[5] و به نظر این امر حین عملیّات (احتمالاً کربلای 5) و در خط مقدّم جبهه اتفاق افتاده است.

اما در میان رزمندگان خوانساری سهم و نقش آقای «علی اکبر بخشی» بعنوان بیسیمچی بارزتر و شناخته شده تر بود. آقای بخشی از جانبازان رشید و سرافراز خوانساری و نیز از بیسمچی گَردانهای فعّال و باسابقۀ گردانهای امام سجاد(ع) و یا زهرا(س) به فرماندهی سردار رشید اسلام شهید سیّد اکبر صادقی فرماندۀ دلیر گردانهای مزبور بوده است[6]. ایشان در بخشی از خاطرات خود مینویسد: «به سید اکبر [صادقی] میگفتند عمو صادقی؛ رو این حساب اغلب پیامها به آمو ختم میشد. مثلاً من که بیسیمچی آمو بودم، وقتی شهید حسین کاظمی را کار داشتم میگفتم: "آمو آمو        حسین"... [و] جملات را با صدا و تیکه کلام خونساری [میفرستادم]»[7].  

بطور کلی، در تمام دوران هشت سال جنگ ایران و عراق، گویش خوانساری و ترکیب آن با کلید رمز، ابزاری کارآمد و تا حدودی مطمئن جهت تبادل پیامها و حفظ اطلاعات عملیّات و محرمانه ماندن نقشه ها و طرحهای تاکتیکی عملیّاتهای جنگ با دشمن بعثی محسوب میشد. بنابراین، میشود چنین نتیجه گرفت که، وجود و احیای گویشهای محلیِ ایرانی خصوصاً گویش خوانساری آنطور که در گذشته نقش و کاربرد خود را اثبات و ایفا نمود و در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در حفظ اطلاعات سرّی جنگ موفقیّت آمیز عمل کرد، میتواند علاوه بر پاسداری از ارزشهای دفاع مقدس، زمینه های حفظ میراث فرهنگی، تاریخی و معنوی خوانسار را نیز فراهم و تثبیت کند.

 

 

پینوشت:

1- باید توجه داشت که اصطلاح «عملیّات» در ادبیّات دفاع مقدّس، دارای بار مفهومیِ سنگین و از اهمیّت بسیار بالایی برخوردار بوده است؛ بنابراین منظور ما از استعمال این واژه در پژوهش حاضر، آن عملیّاتهای رزمی بسیار حساس و مهمی نیست که استفاده از کلید رمز، اصلیترین رکن آن باشد، بلکه میشود عملیّاتهای عادّی یا مکالمات معمولی روزمره باشد؛ و لذا به کار بردن اصطلاح عملیّات، تنها برای درک آسانتر مطالب برای خوانندگان عزیز میباشد. 

2- طبق آمار بنیاد شهید و امور ایثارگران خوانسار. البته بنا به گفتۀ پرسنل محترم ادارۀ فوق، تعداد جانبازان عزیز و سرافراز شهرستان خوانسار با جانبازان سایر شهرهای مقیم این شهر به حدود 450 نفر میرسد.

3- ناگفته نماند که گویش محلی مردم خوانسار فقط منحصر به بیسیمچیهای خوانساری و یا مختص استفاده برای ایشان نبود بلکه این گویش در اغلب واحدهایی که خوانساریهای بسیاری در آن حضور داشتند اعم از دژبانی مرکز در منطقۀ جنوب کشور و حفاظت اطلاعات و غیره بکار گرفته میشد، لیکن استعمال این گویش در آن واحدها آنچنان پررنگ و مهم نبوده و کاربرد چندان حائز اهمیّتی هم نداشته است، و اغلب میان رزمندگان خوانساری و آن هم تنها برای مکالمات عادی و روزمرّه استفاده میشده است. با اینحال در مواقعی پیش می آمد که گویش خوانساری کمابیش نقش بارزی در واحدهای جنگ خصوصاً دژبانی جنوب ایفا میکرد. طبق گفته های رزمندگانی که مسئولیّت و وظیفۀ خطیر دژبانانی را در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بر عهده داشتند، گاه بخاطر محرمانه بودن برخی از وظایف و مسئولیّتها و نیز مأموریّتها و بازرسیهای محوّل شده به نیروها، نیاز به رزمندگانی با گویش خاصّ و تا حدودی غیرقابل فهم جهت محرمانه ماندن امور واگذار شده و جلوگیری از درک افراد غیرخودی و ناشناسی که مورد بازرسی قرار میگرفتند، ضروری مینمود. بنابراین این امر منجر به انتخاب نیروهایی با گویش محلی خاص خود بویژه خوانساریها برای امر دژبانی و اعزام ایشان به مناطق پشت جبهه شد. روایات رزمندگان خوانساری در بخش دژبانی جنوب حاکی از آنند که خوانساریهای دلیر بسیاری در چند منطقۀ دژبانی (دژبانی مرکز) در کنار هم حضور داشته و به بازرسی و محافظت از ورودیهای خطوط مقدّم جبهه میپرداختند و در اغلب مواقع نیز به گویش خوانساری با هم ارتباط برقرار و یکدیگر را از مراحل کار و وضع و نحوۀ بازرسی باخبر میکردند. یگان دژبانی جنوب از تمام اعضای داوطلب ایرانی اعم از ارتشی و سپاهی و بسیجی تشکیل میشد و یک مرحله عقبتر از خط اصلی یا مقدّم جبهه بوده است.

4- این ارقام کاملاً بصورت مثال آورده شدند و اعداد و کلید رمز واقعی و امنیّتی محسوب نمیشوند.

5- خاطرات و توضیحات ارسالی آقای علی اکبر بخشی. اخیراً متن این مکالمۀ مخابراتی بصورت فایل صوتی مورد بازسازی قرار گرفته که حاوی سه ارتباط جداگانۀ شهید کاظمی و آقای بخشی میباشد و هر یک از این سه ارتباط بیانگر آنند که همۀ این مکالمات در یک روز و در زمان نبرد اما در فاصلۀ چند ساعت از یکدیگر رخ داده اند.

6- تقریباً نیمی از نیروهای گردان امام سجاد(ع) و یازهرا(س) از لشکر ۱۴ امام حسین(ع) اصفهان را رزمندگان اعزامی از شهرستان خوانسار تشکیل میدادند که متشکل از نیروهای مردمی و ادارات و ارگانهای این شهر بودند. گردان یا زهرا(س) در عملیّات کربلای 5 به تاریخ 19 دی 1365 - که در منطقۀ شلمچه و شرق بصره انجام شد و نقطۀ عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی محسوب میشود و باعث شد که شکست سختی به نیروهای بعثی عراق تحمیل شود - شرکت داشت، که در آن نبرد، سردار رشید حسین خرازی فرماندۀ لشکر ۱۴ امام حسین(ع) اصفهان به همراه سیّد اکبر صادقی از سرداران خوانساری و دلیر سپاه اسلام و فرماندۀ آن گردان (زهرا(س)) و حدود بیست نفر از همرزمان دلاورش که از خطۀ خوانسار بوده اند، به درجۀ رفیع شهادت نائل آمدند. روحشان شاد و یادشان گرامی (به نقل از آقای علی اکبر بخشی و خاطرات ارسالی ایشان. نیز خاطرات جانباز ابوطالب عزیزی در وبلاگ شاهدان خوسار(خوانسار)).

7- برگرفته از خاطرات ارسالی آقای علی اکبر بخشی. در مکالمات مابین جانباز علی اکبر بخشی و شهید حسین کاظمی، منظور از «آمو» آقای بخشی بیسیمچی گَردان زیر نظر سردار شهید اکبر صادقی و مقصود از «حسین» نیز شهید حسین کاظمی بوده است.

 

توضیحات:

با تشکر صمیمانه از همکاری و همراهی آقایان:

- علی اکبر بخشی (بیسمچی گردانهای امام سجاد(ع) و یا زهرا(س) و جانباز دفاع مقدّس از خوانسار)

- جعفر شاه محمدی (جانباز و آزادۀ عزیز جنگ از خوانسار)

- حاج محمدرضا فاطمی نیا (از رزمندگان خوانساری)

- سیّد کاظم و سیّد صادق صادقی (برادران بزرگوار سردار رشید سیّد اکبر صادقی)

- جناب سرهنگ دوم داود ذوالفقاری (جانشین محترم ناحیۀ مقاومت بسیج شهرستان خوانسار)

- و مدیریت و پرسنل محترم بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان خوانسار.

 

عکسی از رزمندگان خوانساری گردان امام سجاد(ع) به فرماندهی شهید سیّد اکبر صادقی.

نشسته از سمت چپ به ترتیب: جانباز آقای علی اکبر بخشی، بیسیمچی (فرد نشسته که کلاه بر سر دارد) - شهید اکبر تولایی (شخصی که در کنار آقای بخشی قرار دارد و دست ایشان را گرفتند) - شهید سیّد سعید میرباقری، عضو اطلاعات عملیات لشگر (فردی که تقریباً پشت سر شهید تولایی نشسته و کلاه سبز دارد) - جانباز ابراهیم غضنفری.

ایستاده نفر اول از سمت راست: سردار شهید سیّد اکبر صادقی، فرماندۀ گردان (ایستاده و آماده برای گرفتن وضو) - حاج مرتضی اژدری - شهید کیقبادی - شهید اسدالله زراعتی - و روحانی ارجمند جناب آقای رنجبر. عکس و توضیحات از جانباز عزیز جناب آقای علی اکبر بخشی.

 

جمعی از رزمندگان دلاور گردان امام سجاد(ع) اعزامی به جبهه های حق علیه باطل به فرماندهی شهید سیّد اکبر صادقی.

عکس از: جناب آقای سیّد کاظم صادقی.

 

از سمت راست: جانباز ابوطالب عزیزی، شهید حسین کاظمی، شهید سیّد سعید میرباقری و شهید محمود عزیزی. شهیدان کاظمی و میرباقری در عملیات کربلای ۵ در دیماه 65 و محمود عزیزی نیز در شهریور سال65 در شلمچه به شهادت رسیدند. این عکس در سال ۱۳۶۲ و در اطراف سنندج کرفته شده است. عکس و توضیحات از: جانباز علی اکبر بخشی و سایت انجمن دانش آموختگان خوانسار، به نقل از جانباز ابوطالب عزیزی.

روح همۀ شهدای میهن و اسلام شاد و یادشان گرامی.

 

  • حسین تولایی خوانساری

نظرات  (۱)

  • یک خوانساری
  • سلام آقای محرابی
    بسیار سپاسگزارم
    کاش مسئولین این شهر قدری ارزش کار شما را می دانستند و از شما و همه کسانی که دل در گرو این شهر دارند و تاریخ این شهر را زنده می کنند حمایت می کردند.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی